It felt amazing برام نوشت "من عاشقتم". اصلا انتظار دیدن این پیام رو نداشتم و ذهنم کامل متوقف شد. نه بخاطر اینکه وسط کار و دانشگاه و غرق فک کردن به کارای عقب مونده م و هزارتا دغدغه و استرس بودم؛ بخاطر اینکه اصلا یادم نیومد چند سال میشد که این عبارت رو از کسی نشنیده بودم. راستش یادم اومد اصن هیچ وقت این عبارت رو از کسی نشنیده بودم که واقعنی از ته دل گفته باشه. دلم به حال خودم سوخت که پسرٍ بیچاره، هیچ وقت تاحالا کسی بهت نگفته بوده واقعا دوستت داره و احساس کنی
یادم تو را فراموش نه هرجا برم باز احتمالا یه بخشی از قلبم متعلق به تو هستش. انگار که تو آخرین باری که همدیگه رو بغل کردیم قلبت مثل آهنربا قلبم رو به سمت خودش کشید و وقتی از بغلت جدا شدم یه قسمتی از قلبم کنده شد و موند پیش تو. شب ها خوابتو میبینم. وقتی بیدار میشم انقدر غصه میخورم وقتی میبینم فقط تو خواب دیدمت و متوجه میشم تو دنیای واقعیم تو نیستی. چند شب پیش هم خوابتو دیدم دوباره. خواب دیدم دلت پیش یکی گیر کرده و دستتو انداختی دور گردنش و داری باهاش میخندی
درباره این سایت